61.داستان انتخاب با شماست

 زن افسرده ای با فهرستی از غصه و اندوه نزد پزشکی رفت. پزشک بعد از معاینه ی دقیق زن به این نتیجه رسید که زن هیچ مشکل و بیماری جسمی ندارد، اما پیش خود فکر کرد که شاید افسردگی زن ناشی از نگرش منفی او به زندگی باشد. پزشک بیمار افسرده را به اتاق داروسازی برد و به قفسه ای از بطریها ی خالی اشاره کرد و گفت:” آن بطریها را می بینید؟توجه کنید که همه ی آنها خالی هستند و شکل آنها هم با یکدیگر فرق دارد. اما اساسا هیچ فرقی با هم ندارند. چیزی که بسیار مهم است، محتوای آنهاست. من می توانم یکی از آنها را بردارم و مقداری زهر در داخل آنها بریزم، در حدی که بتواند یک انسان را بکشد، یا اینکه می توانم داخل آن را پر از دارویی کنم که بتواند سر درد یک بیمار را تسکین دهد یا میکروب های بخشی از بدن انسان را از بین ببرد. آنچه که مهم است این است که انتخاب با من است. من می توانم آن را پر از دارویی کنم که دوست دارم و می خواهم.” سپس دکتر به چشمان زن افسرده نگریست و گفت:” هر روز ما دقیقا مثل یکی از این بطریها ی خالی است و ما حق انتخاب داریم. می توانیم هر یک از آنها را با افکار شاد و مثبت و عشق پر کنیم و یا اینکه با افکار زهرآلود و منفی پر کنیم. این تنها به انتخاب ما بستگی دارد.”

نکته:شما برای روزهای خود چه چیزی را انتخاب می کنید؟ افکار مثبت و شادی بخش را یا خشم زهرآلود را؟ در هر حال انتخاب با خودتان است.