رمان ملکه خواب ها
قسمتی از داستان رمان ملکه خواب ها

 

داستان در مورد يک دختر ايراني به اسم بنيتاست که از بچگي توي فرانسه زندگي کرده . به دليل موفقيت هاي خيلي زيادي که توي رشتش داشته اونو به عنوان اولين زن به فضا ميفرستن اما متاسفانه سفينه از کنترلش خارج ميشه و سمت يک سياهچاله کشيده ميشه ، سفينش متلاشي ميشه اما خودش نه و اين تازه شروع ماجراهاي عجيب و غريبيه که هيچوقت براي هيچکس اتفاق نيفتاده …پایان خوش..قشنگهمقدمه :شنيدي ميگن اگه سرتت از سرعت نور بيشتر باشه … اگه به نور پوزخند زدي و گفتي زکي … و با اون سرعت از يک سياهچاله رد شدي وبه اونم يک پوزخند خوشگل زدي و دوباره همون حرفو تکرار کردي … زمانو رد کردي ؟؟من هيچکدوم اين پوزخنا قسمتم نشد … درست رفتم وسط سياهچاله و الان اينجام … ولي زمانو رد کردم … زمان برام به عقب برگشت …اونقدر عقب برگشت که یک جسد هزارساله اومد جلوم … اونقدر برگشت که الان بهم اين لقبو دادن …من … آتينا … ملکه ي زمان … ?به نام خالق کهکشان ها …

 

 

پسورد: www.tooptarinha.com

توپیترینها / جادوی کلمات